انواع مردن Dying species
انواع مردن
« بدا به حال پدر و مادري كه مردنشان باعث خوشبختي فرزندانشان گردد».
اين كلمه بسيار زيبا اشاره به قطع رابطه و يا ضعيف شدن رابطه ايي دارد كه در هيچ كجاي دنيا برايش جايگزيني وجود ندارد. در بسياري از موارد با كم شدن توان جسميوالدين نسبت به نياز مالي فرزندانشان بي تفاوت ميگردند و به جمع آوري و نگهداري مايملك خود حريص تر ميگردند.اين اقدام قطعا" نتيجه ترس از امنيت مالي است. با وجود آنكه جوانان امروز براي شروع يك زندگي حداقلي نيازهاي فراواني دارند ، اما اين عدم امنيت مالي والدين مانع از كمك آنها به فرزندان خود ميگردد. از سوي ديگر برخي از والدين اعتقاد دارند كه مسير سختي را كه آنها طي كرده اند براي فرزندانشان مفيد است و معتقدند كه اگر فرزندانشان چيزي را آسان بدست آورند ، آسان هم از دست خواهد داد و قدر آن را نخواهد دانست. اما در مقابل برخي ديگر ثابت ميكنند كه بزرگترين حاميان فرزندانشان هستند و برخي اوقات اين كمك ها تا جايي ادامه مييابد كه باعث فلاكت والدين ميشود و رابطه ضعيف فرزندان باعث رنج والدين خصوصا" در سنين پيري ميگردد.
برخي اوقات گفته ميشود مرگي كه براي كسي ضرري نداشته باشد بي ارزش ترين مرگهاست. و اين يعني اينكه فرد هيچ نقش ارزنده ايي در تحولات اطراف خود ندارد.
برخي اوقات مرگ شخصي باعث تمام شدن او نميشود و چه بسا عزيز تر و معروف تر گردد . اين خصيصه بيشتر در ايران مشاهده ميگردد.بقول سعدي:
سعديا مرد نكونام نميرد هرگز
مرده آنست كه نامش به نكويي نبرند
برخي از افراد هم هستند كه مرگشان باعث نجات خانواده هايشان ميگردد. معتادين و كساني كه داراي بيماري هاي صعب العلاج هستند از اين تيپ هستند.
مرگهاي گروهي هم باعث گم شدن نام افراد ميگردد . همانند زلزله ها كه خيل عظيمياز انسانها را در دست ساخته هاي خود مدفون ميكند.
برخي حقايق هم با مردن برخي افراد هويدا ميگردد.
بسياري از مردم ما در زندگاني خود سختيهاي زيادي را از نظر مالي تجربه ميكنند .اما زماني كه به ديار باقي ميروند هزينه هاي هنگفتي صرف پذيرايي از مهمانان ميگردد. كلامي از دكتر شريعتي به يادگار مانده است كه ميگفت: « همسايه ما از گرسنگي مرد اما در عزاي او گوسفندها كشتند»
برخي از بازماندگان غصه ي بسياري ميخورند نه بخاطر فوت متوفي بلكه بخاطر قصور خودشان كه نتوانسته اند حاجات او را با وجود اينكه تمكن لازم را داشته اند ، برآورده كنند.
برخي ها مردشان نعمت است چون بر مدار ناحق بوده و حقوقي را از ديگران سلب كرده اند.
برخي ها به مردن ايمان دارند و اين يكي از بالاترين مراتب ايمان است. و مانع بسياري از رفتارهاي ناشايست است. مطمئنا" كساني كه احساس نميكنند روزي خواهند مرد ظلم و ستم را روا ميدارند. خدواند در قران كريم خطاب به يهوديان ميفرمايد:« قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّـهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٦﴾بگو: «اى كسانى كه يهودى شدهايد، اگر پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر، پس اگر راست مىگوييد درخواست مرگ كنيد.»
صادقانه ترين حرف مرگ است.
برخي براي ديگران آرزوي مرگ ميكنند در صورتي كه خواست خدا اين نيست و چه بسا دوستان آنها از دشمنانشان عمر كوتاه تري داشته باشند.
برخي ديگر مرگ را پايان ناخوشي ها ميدانند. و خودكشي را با وجود آنكه تقريبا" تمام اديان نهي كرده اند، ميپذيرند. قوانيني هم براي رهايي از درد و رنج بيماران در برخي كشورها جاري است. بالاترين گناهان هم هنوز قتل است. در تمام دنيا.
در يكي از آخرين ساخته هاي چارلي چاپلين هم نكته ي جالبي در مورد كشتن وجود دارد .وي كه در اين فيلم كه موسيو وردو نام دارد متهم به قتل همسرش ميشود و مستوجب مرگ ميگويد:« من تنها يك نفر را كشته ام و شما ميخواهيد مرا قصاص كنيد. اما چگونه است كه يك سرباز دهها و يا صدها نفر را ميكشد و شما به او مدال افتخار ميدهيد! » كشتن هم انواعي دارد، كشتن در راه وطن، كشتن در راه خدا و... اما آنچه مسلم است خدا براي كشتن و كشته شدن خلق نكرده است.
نظرات شما عزیزان: